آقاجون بیا خودت عروسیمو تایید کن...
بزرگی تعریف میکرد....
ما کربلا که بودیم روحانیمون تعریف میکرد یک شب ی عروسی دعوت شدن به عنوان عاقد
میگه وقتی رفتم دیدم همه روحانین از خانواده عروس تا خانواده داماد همشم صلوات و دعا و مداحی بود تو عروسی
میگفت بابای داماد یهو دامادو صدا میزنه که بیا از مهمونا تشکر کن،وقتی داماد میاد میبینن فقط اشک میریزه و بدنش میلرزه همه دورش جمع میشن میگن چی شده؟داماد یک کارت عروسی دستش بوده میده به این روحانی ما ک عاقدشون بوده،میگه این کارتو من خودم انداختم توی ضریح امام رضا گفتم آقاجون بیا خودت عروسیمو تایید کنروحانیمون میگفت وقتی پشت کارتو دیدم نوشته بود :
من اومدم مجلس مورد تایید بود
علی بن موسی الرضا
میگفت همه فقط اشک میریختن و این زمینو بوس میکردن میگفتن علی بن موسی الرضا قدم گذاشته اینجا
بعد اونجا یکی میگفته من باغمو میدم،ماشینمو میدم هرچی بخوای میدم فقط اون کارتو بده من
داماد گفته این کارتو با دنیا عوض نمیکنم
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
خب بهتر نبود یه عکس از اون کارت رسانهای بشه؟
نوکر امام رضا (ع) هم هستم ولی این حرفا ...